تروما

دختری که تحت خشونت بوده و دچار تروما شده و درخواست کمک دارد.

تروما واژه‌ای است که معانی متفاوتی در حوزه‌های مختلف دارد. البته واژه‌ای است که در موارد بسیاری اشتباه استفاده می‌گردد. این روزها متاسفانه استفاده نادرست از کلمات تخصصی مربوط به اختلالات روانشناختی شایع شده است، کلماتی مانند OCD، ADHD، طرحواره و تروما. 

 

ماهیت

تروما در دنیای روانشناسی به معنی تجربه‌ای بسیار دردناک است که تاثیر عمیقی بر روان فرد می‌گذارد. تروما شامل هر موقعیتی می‌شود که فرد با مرگ یک نفر رو به رو شود، یا خود یا یکی از اطرافیانش تهدید به مرگ شوند، یا خود یا یکی از اطرافیانش در معرض مرگ یا خشونت شدید قرار بگیرند. بنابراین هر تجربه ناخوشایند یا ناراحت کننده‌ای نمی‌تواند تروما باشد. مثلا اتمام رابطه عاطفی یا اخراج شدن از کار یا ترک تحصیل تروما نیستند. در عین حال تصادف، رو به رو شدن با موقعیت مرگبار مثل زلزله، آتش‌سوزی، سیل و در معرض خشونت قرار گرفتن می‌توانند موقعیت‌های تروماتیک باشند.

سربازی که در اثر جنگ دچار تروما شده و سر خود را در دست گرفته است.

تمایز موقعیت از تجربه

تفکیک موقعیت تروماتیک از تجربه تروما ضروری است‌. وقتی در مورد تروما صحبت می‌کنیم، روی تجربه روانشناختی تمرکز کرده‌ایم نه صرف رو به رو شدن با موقعیت. به عبارت ساده‌تر، قرار گرفتن در موقعیت تروماتیک به معنی تجربه تروما نیست. بسیاری از سربازانی که به جنگ می‌روند، افرادی که تصادف می‌کنند، کسانی که با خشونت رو به رو می‌شوند دچار تروما نمی‌شوند. 

نکته دیگری که در مورد تروما باید بدانیم، اهمیت شیوه مواجهه است‌. برای اینکه مواجهه با موقعیت تروماتیک به تجربه تروما ختم شود، فرد باید در موقعیت قرار گیرد. به طور دقیق‌تر، تماشا کردن صحنه‌های خشونت بار از طریق تلویزیون، شبکه‌های اجتماعی و در معرض اخبار آن‌ها قرار گرفتن تروما ایجاد نمی‌کند. البته اگر فرد تجربه مشابهی داشته باشد ممکن است در معرض این محرک‌ها بودن، به فعال شدن دوباره تروما بیانجامد. 

 

علائم و نشانه‌ها

تروما دنیای ذهنی فرد را دچار تغییر می‌کند. افرادی که دچار تروما می‌شوند واکنش‌های متفاوتی دارند اما در این مسئله که تروما را به عنوان رویدادی مهم در زندگی خود در نظر می‌گیرند اشتراک دارند. گستره پاسخ‌های افراد از فلج شدن و نابینایی تا خودکشی و حتی دگرکشی را شامل می‌شود. البته این واکنش‌ها شایع‌ترین نیستند، بلکه رایج‌ترین تغییر به شکل گوش به زنگی، اختلال خواب، کاهش خلق، اختلال تمرکز و حافظه و نگرانی مکرر است.

همچنین تروما احساس امنیت را از فرد می‌گیرد. مواجهه مستقیم با موقعیتی که ممکن بوده به مرگ رو به رو شود، شکافی در احساس امنیت ایجاد می‌کند. یکی از دلایلی که تروما به عنوان یک رویداد مهم زندگی طبقه بندی می‌شود، تاثیر آن بر باورهای اساسی فرد در مورد دنیا، آینده و خود است. این تجربه می‌تواند باورهای بنیادین را تغییر دهد یا باور جدیدی ایجاد کند. باورهای بنیادین، به مجموعه افکاری گفته می‌شود که قدرتمند و قدیمی هستند و احساسات و واکنش‌های  شدیدی را بر‌می‌انگیزند‌.

تغییر باورهای بنیادین

این باورها در مورد خودمان، دنیا و آینده جهت‌گیری‌های مشخصی را ایجاد می‌کنند. مثلا کسی که باور بی‌ارزشی در مورد خودش دارد ممکن است در مورد دنیا غیرقابل‌ پیش‌ بینی بودن و در مورد آینده بی‌اهمیت بودن را در نظر بگیرد. معمولا این باورها در سنین کودکی و نوجوانی شکل می‌گیرند اما می‌توانند در سنین بالاتر هم تشکیل و تغییر پیدا کنند. یکی از عواملی که شکل ‌گیری یا تغییر باورهای بنیادین را تحت تاثیر قرار می‌دهد رویدادهای تروماتیک است. 

مردی را تصور کنید که دنیا را جای امنی می‌دانسته و باور داشته انسان توانمندی است. او در حین مسافرت با خانواده، در حالی‌که راننده بوده است تصادف می‌کند. در این تصادف که به دلیل خطای راننده دیگری رخ داده، همسر این مرد فوت می‌کند. ممکن است باور این مرد در مورد امن بودن دنیا تغییر کند و دنیا را جای غیر قابل پیش‌بینی ببیند که “هیچ اعتباری نداره”. در عین حال ممکن است باور توانمند بودن خود هم به دلیل اینکه از خود به عنوان راننده انتظار بیشتری داشته، تغییر کند. 

دختر بچه‌ای که عروسکش را بغل کرده و در کنج دیوار پناه گرفته و فردی که کمربند برای کتک زدن در دست دارد.

اختلالات همراه یا ناشی از تروما

رویدادهای تروماتیک و تجربه تروما در اختلالات فراوانی دیده می‌شود‌. واکنش به تروما می‌تواند گستره متنوعی از اختلالات را شامل شود‌، از افسردگی و اختلال استرس پس از سانحه تا طیف اسکیزوفرنیا، اختلالات تجزیه‌ای و اختلال تبدیلی. اختلالاتی که در ادامه متن می‌آیند همه اختلالات مرتبط نیستند، بلکه مشکلات دیگری نیز ممکن است در اثر تروما پدید بیایند که برچسب مشخص اختلال روانشناختی را دریافت نکنند.

 

افسردگی

  • احساس غمگینی فراگیر و پایدار، یا بی‌حوصلگی و لذت نبردن مداوم به مدت حداقل ۲ هفته. همراه با احساس پوچی و بی‌ارزشی، تغییر اشتها، اختلال خواب و اختلال تمرکز و حافظه است. شروع اختلال افسردگی می‌تواند به دلیل تجربه تروما باشد، به خصوص اگر احساس ناامیدی و بی‌ارزشی را فراخوانی کند. 

 

اضطراب فراگیر

  • الگوی تکرار شونده‌ای از نگرانی در مورد آینده، به صورتی که حداقل ۶ ماه قدمت دارد. می‌تواند با احساس خستگی، دردهای عضلانی، اختلال خواب، تغییر اشتها و اختلال تمرکز و حافظه همراه باشد. در مواردی، تروما (به خصوص به صورت مکرر) می‌تواند به اضطراب فراگیر منجر شود. در این موارد جنبه نگران کننده تروما برجسته‌تر است.

 

استرس پس از سانحه

  • اختلال استرس پس از سانحه، اختلال مشخصی است که پس از تروما ظاهر می‌شود. علائم فرد می‌تواند ترکیبی از افسردگی و اضطراب باشد، اما مهمترین علائم شامل دل‌مشغولی راجع به تجربه دوباره تروما، تجربه دوباره تروما به صورت فلش بک، کابوس‌هایی با محتوای تروما و اجتناب است. 

 

وسواسی-جبری

  • اختلال وسواسی جبری شامل وسواس‌ها (افکار، امیال یا تصاویر) است که با اجبار (راهکاری برای مقابله یا خنثی کردن وسواس) همراه می‌شود. تجربه تروما ممکن است منجر به اختلال وسواسی-جبری شود. برای مثال، قربانی تجاوز اگر احساس گناه را هم تجربه کند ممکن است برای رهایی از احساس گناه دست به شست و شوی مکرر بزند. این رفتار به صورت تکرار شونده درمی‌آید و تبدیل به اختلال وسواسی-جبری خواهد شد.

 

شخصیت مرزی

  • اختلالی که با الگوهای نسبتا ثابت آسیب زدن به خود، تکانشگری، هیجان خواهی، دو سوگرایی و احساس خود ناپایدار شناخته می‌شود. اگر تروما در دوران کودکی و نوجوانی رخ دهد، احتمال ایجاد اختلال شخصیت مرزی وجود دارد. به خصوص اگر تروما به صورت مکرر رخ داده باشد و فضای امنی برای کنار آمدن با تروما در دسترس نبوده باشد.

 

اختلال تبدیلی

  • اختلال تبدیلی به نقص عضو به دلیل استرس شدید و بدون وجود دلایل زیستی اشاره می‌کند. مثلا فردی که در محل ترکیدن خمپاره حضور داشته، بدون این که آسیبی به چشم‌ها، اعصاب چشم یا مغز او وارد شود نابینا می‌شود. قاعدتا این فرد باید توانایی دیدن عادی را داشته باشد، اما به دلایلی ناشناخته واکنش بدن به استرس به صورت نابینایی بروز کرده است. تروما یکی از اصلی‌ترین دلایل بروز اختلال تبدیلی است. 

 

هویت تجزیه‌ای

  • اختلال هویت تجزیه‌ای به ایجاد هویت‌های متفاوت در ذهن یک نفر اشاره دارد. این اختلال که شیوع بسیار پایینی دارد، بسیار آزار دهنده است. هر کدام از این هویت‌ها ممکن است نام، هویت جنسی و حتی بیماری‌های جسمی منحصر به فردی داشته باشند. تجربه تروما در دوران نوجوانی که هویت در حال ایجاد است، ممکن است به این اختلال منجر شود. 

 

اختلال روان‌پریشی گذرا

  • اختلال روان‌پریشی گذرا به تجربه علائم روان‌پریشی (توهم و هذیان) در مدت زمان کوتاه‌تر از 1 ماه اشاره دارد. این اختلال معمولا شروع ناگهانی دارد و به درمان هم پاسخ می‌دهد. تروما می‌تواند دلیل شروع علائم روان‌پریشی گذرا باشد.

قسمت‌های مختلف مغز

تغییرات مغزی

تجربه تروما، تاثیرات کارکردی و حتی ساختاری روی مغز می‌گذارد. نوع و میزان این تغییرات به نوع تجربه، شدت، سن وقوع، تعداد دفعات تجربه تروما و نحوه کنار آمدن با آن بستگی دارد. نقاطی از مغز که تا کنون تغییرات مرتبط با تروما در آن‌ها شناسایی شده‌اند عبارتند از: آمیگدال، هیپوکامپ و قشر پیش پیشانی. 

تاثیر بر آمیگدال

آمیگدال در هنگام تجربه احساسات به خصوص ترس فعال می‌شود. در بررسی فعالیت مغز افرادی که در معرض تروما قرار گرفته‌ بودند، فعالیت بیش از حد آمیگدال دیده شد. این فعالیت بیش از حد همراه با رفتارهای به خصوصی است:

گوش به زنگی: به معنی منتظر خطر بودن و دنبال کردن نشانه‌های خطر در محیط است. برای مثال، در نظر بگیرید شما تنها در جنگل نشسته‌اید. شما ممکن است به صدای باد، صدای پرنده‌ها، حتی صدای حرکت حیوانات کوچک روی شاخه‌ها واکنشی نشان ندهید. اما در همین لحظه اگر صدای جیغ در دور دست شنیده شود، یا صدای خرس یا گرگ را بشنوید اوضاع متفاوت می‌گردد. دیگر به کمترین صدا هم واکنش نشان خواهید داد. به این حالت گوش به زنگی گفته می‌شود. گوش به زنگی در اختلالاتی مثل افسردگی، اضطراب فراگیر و استرس پس از سانحه نیز دیده می‌شود. گوش به زنگی با سوگیری توجهی نیز همراه هست. به این معنی که ما حتی در صورت نبود خطر واقعی، نشانه‌های بی‌معنی را هم به صورت خطرناک تفسیر می‌کنیم یا در محیط تعداد این نشانه‌ها را بیشتر می‌بینیم و فقط روی آن‌ها تمرکز می‌کنیم.

حمله هراس: احساس ترس شدید و ناگهانی همراه با تنگی نفس و احساس خفه شدن. این حمله گرچه خطر جانی ندارد اما با احساس مردن همراه است.

تاثیر بر هیپوکامپ

اثر تروما بر هیپوکامپ به صورت ساختاری است. هیپوکامپ منطقه‌ای از مغز است که در هنگام تنظیم هیجان‌ها فعالیت نشان می‌دهد. مطالعات بر روی مغر، اندازه کوچک‌تر هیپوکامپ در افراد با تجربه تروما نسبت به جمعیت عادی را گزارش کرده‌اند. کاهش اندازه هیپوکامپ می‌تواند با نشانه‌های زیر مرتبط باشد:

تحریک پذیری و بی‌قراری: افراد با تجربه تروما ممکن است سریع‌تر عصبانی شوند و به سختی بتوانند آرامش خود را برگردانند.

مشکلات ارتباطی: به دلیل نقص در تنظیم هیجانات، افراد در روابط بین فردی نمی‌توانند پاسخ‌های مناسبی بدهند. ممکن است سریع واکنش نشان دهند یا واکنش نامناسبی نشان دهند.

مشکلات سلامتی: به دلیل بالا بودن مداوم سطح کورتیزول که به سرکوب سیستم ایمنی منجر می‌شود، این افراد نسبت به مشکلات سلامتی آسیب‌پذیرتر هستند.

اثر روی قشر پیش پیشانی

قشر پیش پیشانی که در حل مسئله، استدلال و برنامه ریزی دخیل است، در افراد با تجربه تروما کاهش عملکرد نشان می‌دهد. این یافته با مشکلاتی نظیر اختلال توجه (حواس پرتی مکرر، جا گذاشتن اشیا، گم کردن، دشواری برای تمرکز کردن) و تصمیم گیری تکانشی (خاتمه ناگهانی روابط، صمیمیت پیش از موعد، تغییر شغل و … ) همراه است.

 

سخن آخر

تروما موضوعی پیچیده است که می‌تواند مشکلات فراوانی ایجاد کند. گرچه همه افرادی که رویداد تروماتیک را تجربه می‌کنند دچار تروما نمی‌شوند اما ضروری است همه افرادی که در معرض تجربه تروماتیک هستند مراقبت شوند. اگر خود یا اطرافیانتان در معرض تروما بوده‌اید، حتما با روانشناس یا روانپزشک در ارتباط باشید. برخی از مشکلات ناشی از تروما ممکن است در کوتاه مدت بروز نداشته باشند.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *