اجزای تجربه
شرم احساس چند وجهیای است که همه ما در زندگی تجربه میکنیم. ممکن است به دلیل تپق زدن، تلفظ نادرست کلمات، نوع پوشش و شرایط ظاهری خود دچار شرم شده باشیم. بیشتر اوقات این تجربه خوشایند نیست و ما مشتاق تجربه کردن آن نیستیم. تجربه شرم مجموعهای از اتفاقات درونی است که هر کدام ویژگیهای منحصر به فردی در شرایط مختلف دارند. این اتفاقات شامل افکار، احساسات، حسهای بدنی و امیال است. افکار مرتبط با این تجربه میتوانند سرزنشگرانه و نگران کننده باشند. حتی ممکن است افکاری همراه با شرم در ذهن ما پدیدار شوند که ما را به سمت خشم، تلافی و انتقام از خود یا دیگران سوق دهند.
احساسات همراه با شرم میتوانند بسیار متنوع باشند، از اضطراب و خشم گرفته تا حتی شادی ممکن است همراه یا در حین تجربه شرم پدیدار شوند. بنابراین شرم برای همه انسانها و در همه شرایط تجربه کاملا یکسانی ایجاد نمیکند. برخی از مواقع این تجربه همراه با احساسات دیگری است که به دلیل عناصر محیطی، ویژگیهای محرک، واکنش اطرافیان و … ایجاد شدهاند. مثلا ممکن است ما در حضور افراد حمایتگر، همزمان با این احساس، احساس درک شدن، شعف و دوست داشته شدن را هم تجربه کنیم. در مواردی احساسات ثانویهای در پاسخ به شرم ایجاد میشود. مثلا ممکن است ما در سخنرانی تپق بزنیم، در پاسخ به احساس خود دچار خشم از خودمان یا افراد دیگری شویم.
احساسات بدنی، بخش مهمی از هر تجربه درونی هستند. تجربه شرم، معمولا همراه با احساس تهی بودن درون شکم، احساس گرما، سرخ شدن، احساس سنگینی و … است.
نقش اجتماعی
شرم زمانی برانگیخته میشود که رفتار ما با استانداردهای اجتماعی پذیرفته شده توسط خودمان همخوانی نداشته باشد. مثلا، زمانی که با فردی بد رفتاری میکنیم و متوجه میشویم او استحقاق چنین برخوردی را نداشته است. این احساس با وجود ناخوشایند بودن در زندگی اجتماعی ما نقش مهمی را بازی میکند. احساس شرم به ما کمک میکند رفتار خود را در قبال دیگران تنظیم کنیم. فردی را تصور کنید که هیچ احساس شرمی را تجربه نمیکند، این فرد در تعاملات اجتماعی چقدر میتواند موفق عمل کند؟ انسانها از تعامل داشتن با وی در بلند مدت چقدر احساس خوبی میکنند؟ به نظر نمیآید چنین فردی در بلند مدت موفق عمل کند.
رفتارهای ناکارآمد
درحالی که شرم میتواند کمک کننده باشد، امکان فعال سازی رفتارهای ناکارآمد را نیز دارد. برای مثال، ما ممکن است در پاسخ به این احساس از رفتارهای مربوط به سلامتی و مراقبت از خود اجتناب کنیم. در گذشتهای نزدیک، افراد برای اجتناب از شرم در محیطهایی که اکثر افراد ماسک نمیزدند ماسک خود را برمیداشتند. همچنین در بسیاری از مواقع در جهت اجتناب از احساس خود، از جرات ورزی دوری میکنیم.
در عین حال، میتواند معطوف به شخصیت ما شود و نه رفتار ما. به عبارت دیگر ممکن است ما به جای اینکه از “رفتار” مشخصی که داشتیم (مانند توهین کردن) دچار شرم شویم، نسبت به همه شخصیتمان دچار شرم شویم. به دلیل این رفتار خود را فردی بیارزش، شرمآور و … نام گذاری کنیم. این اشتباه به خصوص زمانی که تبدیل به عادت میشود به مشکلات دیگری از جمله افسردگی، اضطراب، عزت نفس پایین و … میانجامد.
زمانی که شرم فراگیرتر شده و ما خود را بیش از پیش ناتوان ببینیم، الگوی اجتناب کردن گستردهتر میگردد. ما از موقعیتها و مکانهایی که احتمال میدهیم دچار این احساس شویم اجتناب میکنیم. در این نقطه زندگی ما محدود شده و فرصتهای برقراری ارتباط، توسعه فردی و بهبود روابط عاطفی کمتر میشوند. این الگو میتواند به اضطراب اجتماعی ختم شود.
رفتارهای ناکارآمد همراه با شرم فهرست کوتاهی نیستند، ممکن است پاسخ افراد به الگوهای شخصیت اجتنابی، شخصیت خودشیفته و انواع اختلالات خلقی و اضطرابی ختم شود. در اینجا فقط به تعدادی از این رفتارهای ناکارآمد اشاره کردیم.
اختلالات
شرم در بسیاری از اختلالات روانشناختی دیده میشود. در اختلال افسردگی خود را به صورت عزت نفس پایین، باور بیارزشی، نشخوار فکری و انزوا نشان میدهد. اختلالات اضطرابی به صورت نگرانی از انجام رفتارها و قرار گرفتن در موقعیتهای تجربه شرم بروز داده میشود. فردی با اختلال شخصیت خودشیفته ممکن است به دلیل تجربیات شرم مکرر، برای رهایی از باور بیارزشی به باور استحقاق روی آورد. انواع اعتیاد هم این احساس را درون خود دارند، فرد برای رهایی از این احساس دست به رفتارهای تکانشی میزند. همچنین در اعتیاد تجربه شرم احتمال لغزش و مصرف دوباره را افزایش میدهد.
دلایل
گرچه احساس شرم به صورت طبیعی در انسان وجود دارد. اما زمانی که ردپای الگوهای ناکارآمد کنار آمدن با شرم را دنبال کنیم به دلایل متنوعی میرسیم. بسیاری از این دلایل در تجربیات فرد در سالهای ابتدایی زندگی برمیگردد. زندگی کردن با والدینی که برای کنترل رفتار فرزند از ایجاد احساس شرم استفاده میکردند. والدینی که کودک را مقایسه و تحقیر میکردند. پدر و مادری که فرزند را مورد تنبیه خشن قرار میدادند یا پیامهایی مبنی بر بیارزشی به او منتقل میکردند.
فرزندانی که تروما را تجربه کردند. افرادی که در شرایط ناامن پرورش یافته و خود را مقصر مشکلات موجود در خانواده میدیدند. افرادی که والدین یا معلمان کمالگرایی داشتند که استانداردهای غیر منطقی برایشان تعریف میکردند. انسانهایی که در معرض مسخره شدن و بیاعتنایی به صورت مکرر قرار داشتند.
همه این موقعیتها میتواند احساس شرم پایدار و فراگیری در انسان به وجود آورد. البته لزوما همه افرادی که در این موقعیتها زیسته و رشد یافتهاند مشکل شرم نخواهند داشت.
راهکار
شرم مسئلهای پیچیده و چند وجهی است و اغلب اگر مزمن و وخیم باشد، نمیتوان انتظار داشت در زمان کوتاهی بتوان با آن به صورت کارآمد کنار آمد. کنار آمدن و درمان را باید به صورت فرایند در نظر گرفت. روزهایی ما در این فرایند پیشرفت بهتری خواهیم داشت و روزهایی هم خواهد بود که پیشرفت چشمگیری نداریم. در زمانهایی ممکن است کاملا به مسیرمان اطمینان داشته باشیم و در زمانهایی تردید زیادی را تجربه میکنیم. اغلب حضور یک متخصص در این مسیر میتواند کمک کننده باشد. به خصوص اگر شدت مشکلات در حدی است که اختلالات روانشناختی بروز کردهاند، حتما باید رواندرمانی را مد نظر قرار قرار دهیم. برای رزرو وقت اینجا را کلیک کنید.
برای کنار آمدن با احساس شرم، ابتدا باید سعی کنیم شرم و نشانههای آن را در خود شناسایی کنیم. این که متوجه شویم، در چه موقعیتهایی بروز میکند؟ ما آن را به چه صورتی تجربه میکنیم؟ چه رفتارهایی را در پاسخ به آن انجام میدهیم؟ آگاهی به این الگوها کمک زیادی به ما در جهت تغییر پاسخ خود میکند. پاسخهای متفاوت، آگاهانه و در مسیر ارزشها میتواند ما را از دام الگوهای قدیمی رها کند. این رفتارها میتواند به ما کمک کند، خود را کمتر در موقعیتهایی بیابیم که شرم را به شکل گذشته تجربه میکنیم.
علاوه بر شناسایی و تغییر پاسخ، مواجهه با شرم عنصر مهمی در درمان است. این که تجربه خود را ببینیم، از آن فرار نکنیم و سعی در مخفی کردن آن نیز نکنیم. در مورد آن صحبت کنیم، دلیل وجود آن را بفهمیم و سعی کنیم حضور این احساس را درون خودمان بپذیریم. همانطور که گفته شد، خود احساس شرم میتواند کمک کننده باشد، اغلب اوقات مشکل از نوع برخورد ما با این احساس نشات میگیرد.