طرحواره درمانی

«طرحواره برای فهم طرحواره باید نیازهای اساسی انسان را درک کنیم. همه انسان‌ها در جهت ارتباط، تفاهم و رشد تلاش می‌کنند. ما با میل عمیق به شناخته شدن، دیده شدن و شناخته شدن شکل می‌گیریم، در حالی که تلاش می‌کنیم با بخش‌هایی از خودمان که یخ زده، گیر کرده یا رنج می‌برند، در تماس باشیم. هر چه بیشتر تلاش‌های ما با محرومیت، غفلت، آسیب یا از دست دادن خنثی شود، آرزوهای ما عمیق‌تر و دردناک‌تر می‌شود. همه ما نیاز اساسی به رشد، درمان و تبدیل شدن به بهترین “خود” خود داریم. نتیجه می‌تواند احساس سرزندگی و انرژی تجدید شود.

طرحواره درمانی تمام جنبه های فیزیولوژی عصبی را در رویکرد خود به رسمیت می‌شناسد. علوم اعصاب به ما می‌آموزد که هر یک از ما یک ظرفیت درونی برای رشد و شفا داریم. یک رابطه مثبت، پاسخگو و ایمن مواد شیمیایی و هورمونی تولید می‌کند که تنظیم احساسات، استرس و شلیک عصبی را افزایش می‌دهد. توانایی مغز برای تغییر خود، همراه با قدرت یک رابطه درمانی ایمن، نوید تحقق می‌دهد. آنها احساس افسردگی، اضطراب، تنهایی یا ناراحتی عمومی‌را تغییر می‌دهند و ما را به مسیری به سوی آرامش بیشتر مرتبط می‌کنند.

اعتبار افزایشی

بسیاری از مراجعانی که طرحواره درمانی را شروع می‌کنند، گاهی اوقات سال‌ها را در انواع دیگر درمان‌ها سپری کرده‌اند‌ و بینش ارزشمندی به دست آورده‌اند‌، اما اغلب از عدم پیشرفت خود ناامید شده‌اند‌. طرحواره درمانی به ویژه در درمان افسردگی مزمن و اضطراب و مشکلات روابط مفید است. این به جلوگیری از عود در میان مصرف کنندگان مواد کمک می‌کند. طرحواره درمانی تغییراتی را در مراجعانی که نسبت به الگوهای خود ویرانگر خود احساس ناامیدی می‌کنند، امکان پذیر می‌کند، زیرا این رفتارهای مشکل ساز ممکن است آنقدر ریشه دار به نظر برسند که به نظر می‌رسد بخشی از هویت آنها باشد.

هدف

طرحواره درمانی برای رفع نیازهای برآورده نشده و کمک به مراجعان برای شکستن این الگوهای تفکر، احساس و رفتار، که اغلب سرسخت هستند، طراحی شده است و جایگزین‌های سالم تری برای جایگزینی آنها ایجاد می‌کند.

درمان طرحواره محور نتایج قابل توجهی در کمک به افراد برای تغییر الگوهایی که برای مدت طولانی با آن زندگی کرده‌اند‌، نشان داده است، حتی زمانی که روش‌ها و تلاش‌های دیگری که قبلاً امتحان کرده‌اند‌ ناموفق بوده است.

طرحواره‌ها یا «باورهای منفی زندگی» می‌تواند منجر به عزت نفس پایین، عدم ارتباط با دیگران، مشکلات در بیان احساسات و عواطف و نگرانی بیش از حد در مورد مسائل اساسی ایمنی شود. این باورها همچنین می‌توانند جذابیت قوی برای شرکای نامناسب ایجاد کنند و منجر به مشاغل ناخوشایند شوند.

نحوه اثر

با شروع یک سری ارزیابی، مراجعین یاد می‌گیرند که تشخیص دهند کدام طرحواره‌ها و سبک‌های مقابله‌ای مشکل‌زا بیشتر بر آن‌ها تأثیر می‌گذارد، ریشه‌ها را درک می‌کنند و یاد می‌گیرند که چگونه تغییرات پایدار ایجاد کنند.

تکالیف ساختاریافته در جلسات بیرونی انجام می‌شود که به مراجعین کمک می‌کند تا به طور مستمر با باورهای منفی خود مقابله کنند. در هر جلسه، مراجع با درمانگر خود کار می‌کند تا تشخیص دهد که چه زمانی الگوهای ناسالم او تکرار می‌شوند و با دلایل تغییر “همدلانه” مواجه می‌شوند. درمانگر یک پادزهر جزئی برای برآوردن برخی از نیازهای مراجع که ممکن است در دوران کودکی او برآورده نشده باشد ارائه می‌دهد.

چه کسی طرحواره درمانی را توسعه داد؟

دکتر جفری یانگ، طرحواره درمانی را توسعه داد و اولین موسسه طرحواره درمانی را در نیویورک از کار خود در دانشگاه کلمبیا افتتاح کرد. دکتر یانگ در دانشکده روانپزشکی دانشگاه کلمبیا خدمت می‌کند. او همچنین مدیر مرکز شناخت درمانی نیویورک و موسسه طرحواره درمانی است. او عضو موسس آکادمی‌شناخت درمانی و بنیانگذار انجمن بین المللی طرحواره درمانی است. دکتر یانگ مقالات زیادی منتشر کرده است، از جمله طرحواره درمانی: راهنمای پزشک، برای متخصصان بهداشت روان، و کتاب «دوباره اختراع زندگی شما»، که پرفروش‌ترین کتاب خودیاری است. او بیش از 20 سال کارگاه‌های بین المللی ارائه کرده است و در سال 2003 به دلیل مهارت‌های آموزشی استثنایی خود جایزه معتبر سال مربی بهداشت روان NEEI را دریافت کرد.

ریشه‌های شناختی

دکتر یانگ در ابتدا با دکتر آرون بک (بنیانگذار درمان شناختی) به عنوان یک درمانگر شناختی کار می‌کرد. دکتر یانگ و همکارانش در حین کار با مراجعین در مرکز شناخت درمانی در دانشگاه پنسیلوانیا دریافتند که برخی از مراجعین با ویژگی‌های مشترک مشخصی از رویکرد استاندارد بهره نمی‌برند. این مراجعان معمولاً الگوها یا مضامین طولانی مدت و خودشکوفایی در تفکر و احساس (و در نتیجه در رفتار یا مقابله) داشتند که نیاز به ابزار متفاوتی برای مداخله داشت. توجه دکتر یانگ به راه‌هایی معطوف شد که به مراجعینش کمک می‌کرد تا این الگوها یا مضامین عمیق‌تر را که به عنوان «طرحواره‌ها» یا «تله‌های زندگی» نیز شناخته می‌شوند، بررسی و اصلاح کنند.

ماهیت طرحواره

این طرحواره‌ها یا الگوها شامل افکار و احساسات منفی/ناکارآمدی است که در اوایل زندگی در نتیجه نیاز به ارتباط، استقلال، بازی و خودانگیختگی، محدودیت‌ها و ادعای عدم رعایت کافی ایجاد می‌شوند. الگوهای منفی در طول زندگی فرد تکرار و تشریح می‌شوند و موانعی برای دستیابی به اهداف و برآورده شدن نیازهای فرد ایجاد می‌کنند.

برخی از نمونه‌های باورهای طرحواره عبارتند از: «من دوست‌داشتنی نیستم»، «من یک شکست خورده‌ام»، «مردم به من اهمیت نمی‌دهند»، «من مهم نیستم»، «یک اتفاق بد قرار است بیفتد»، « مردم مرا ترک خواهند کرد»، «من هرگز نیازهایم را برآورده نخواهم کرد»، «من هرگز به اند‌ازه کافی خوب نخواهم شد» و غیره…

این طرحواره‌ها از طریق سبک‌های مقابله‌ای‌ حفظ طرحواره، اجتناب از طرحواره و جبران طرحواره از نظر رفتاری تداوم می‌یابند. این مکانیسم‌های مقابله‌ای‌ در طرحواره درمانی به عنوان حالت‌های طرحواره شناخته می‌شوند (لیست زیر را ببینید). حالت‌های طرحواره حالت‌های هیجانی لحظه به لحظه و پاسخ‌های مقابله‌ای‌ هستند که همه ما تجربه می‌کنیم. اغلب حالت‌های مقابله‌ای ما توسط موقعیت‌هایی ایجاد می‌شوند که نسبت به آنها بیش از حد حساس هستیم. بسیاری از این حالت‌ها ما را به واکنش بیش از حد نسبت به موقعیت‌ها یا انجام رفتارهایی سوق می‌دهند که در نهایت به خود یا دیگران آسیب می‌رسانند.

طرحواره

فهرست طرحواره‌ها

  • محرومیت عاطفی: باور و انتظاری که نیازهای اولیه شما هرگز برآورده نخواهد شد. این حس که هیچ کس نمی‌تواند شما را پرورش دهد، از آن مراقبت، راهنمایی، محافظت یا همدلی با شما نداشته باشد.
  • رها شدن: باور و انتظار اینکه دیگران ترک کنند، دیگران غیرقابل اعتماد هستند، روابط شکننده هستند، از دست دادن اجتناب ناپذیر است و در نهایت تنها خواهید ماند.
  • بی اعتمادی/سوءاستفاده: این باور که دیگران سوء استفاده می‌کنند، دستکاری می‌کنند، خودخواه هستند یا به دنبال صدمه زدن یا استفاده از شما هستند و نباید به آنها اعتماد کرد.
  • نقص: این باور که شما معیوب، آسیب دیده یا غیرقابل دوست داشتن هستید و بنابراین طرد خواهید شد.
  • انزوای اجتماعی: حس فراگیر تنهایی، همراه با احساس بیگانگی.
  • آسیب پذیری: احساس این که دنیا مکانی خطرناک است. فاجعه ممکن است در هر زمانی اتفاق بیفتد و چالشی که پیش رو دارید غرق خواهید شد.
  • وابستگی/بی‌کفایتی: باور به اینکه نمی‌توانید تصمیم‌گیری کنید، قضاوت‌تان مشکوک است و باید به دیگران تکیه کنید تا به شما در انجام مسئولیت‌های روزانه کمک کنند.
  • درهم تنیدگی/خود توسعه نیافته: این احساس که شما هویت یا «خود منفرد» جدا از یک یا چند فرد مهم دیگر ندارید.
  • شکست: انتظار شکست یا اعتقاد به اینکه نمی‌توانید به اند‌ازه کافی خوب عمل کنید.
  • انقیاد: با این باور که باید تسلیم کنترل دیگران شوید، در غیر این صورت تنبیه یا طرد خواهید شد.
  • از خود گذشتگی: اعتقاد به اینکه باید داوطلبانه نیازهای خود را به خاطر دیگران رها کنید، معمولاً تا حدی که بیش از حد است.
  • تأیید-جستجوی/تشخیص-جستجوی: این حس که تأیید، توجه و به رسمیت شناختن بسیار مهمتر از ابراز واقعی خود و صادق بودن با خود است.
  • بازداری عاطفی: با این باور که باید بیان خود را کنترل کنید، در غیر این صورت دیگران شما را طرد یا انتقاد خواهند کرد.
  • منفی گرایی/بدبینی: باور فراگیر مبنی بر اینکه جنبه های منفی زندگی بیشتر از جنبه های مثبت است، همراه با انتظارات منفی برای آینده.
  • استانداردهای سخت گیرانه: این باور که باید بهترین باشید، همیشه برای کمال تلاش کنید یا اینکه باید از اشتباهات اجتناب کنید.
  • تنبیه بودن: این باور که افراد باید به دلیل اشتباهات یا کاستی‌هایشان به شدت تنبیه شوند.
  • استحقاق/ بزرگواری: احساس این است که شما خاص یا مهم‌تر از دیگران هستید. مجبور نیستید مانند سایر افراد از قوانین پیروی کنید، حتی اگر تأثیر منفی بر دیگران داشته باشد. همچنین می‌تواند در تمرکز اغراق آمیز بر برتری به منظور داشتن قدرت یا کنترل ظاهر شود.
  • خودکنترلی/خود انضباطی ناکافی: احساس این است که نمی‌توانید به اهداف خود برسید، به خصوص اگر این فرآیند دارای جنبه های خسته‌کننده، تکراری یا خسته‌کننده باشد. همچنین، شما نمی‌توانید در برابر انگیزه‌هایی که منجر به نتایج مضر می‌شود مقاومت کنید.

طرحواره

حالت‌ها

کودک
  • کودک آسیب پذیر: احساس تنهایی، انزوا، غمگین، سوء تفاهم، حمایت نشدن، معیوب، محروم، غرق، بی کفایت، به خود شک دارد، نیازمند، درمانده، ناامید، ترسیده، مضطرب، نگران، قربانی، بی ارزش، دوست نداشتن، دوست نداشتنی، گمشده، بی جهت، ضعیف، شکست خورده، ستمدیده، ناتوان، کنار گذاشته شده، طرد شده، بدبین.
  • کودک خشمگین: به دلیل برآورده نشدن نیازهای اصلی عاطفی (یا فیزیکی) کودک آسیب پذیر، به شدت عصبانی، عصبانی، خشمگین، ناامید، بی تاب است.
  • کودک تکانشی/بی انضباط: بر اساس خواسته‌ها یا انگیزه‌های غیراصولی به شیوه‌ای خودخواهانه یا کنترل نشده عمل می‌کند تا راه خودش را طی کند و اغلب در به تأخیر انداختن ارضای کوتاه‌مدت مشکل دارد. اغلب زمانی که‌این خواسته‌ها یا انگیزه‌های غیر اصلی برآورده نمی‌شوند، به شدت احساس عصبانیت، خشم، عصبانیت، ناامیدی، بی حوصلگی می‌کند. ممکن است “فاسد” ظاهر شود.
  • کودک شاد: احساس دوست داشتن، رضایت، وصل، راضی، برآورده شدن، محافظت، پذیرفته شدن، ستایش، ارزشمند بودن، پرورش یافته، هدایت شده، درک، تایید شده، اعتماد به نفس، شایستگی، به طور مناسب مستقل یا متکی به خود، ایمن، انعطاف پذیر، قوی است. کنترل، سازگار، شامل، خوش بینانه، خود به خود
مقابله ناسازگار
  • تسلیم کننده سازگار: به دلیل ترس از درگیری یا طرد شدن، به روشی منفعل، مطیع، مطیع، تأیید جو یا خود تحقیرکننده در اطراف دیگران عمل می‌کند. سوء استفاده و/یا رفتار بد را تحمل می‌کند. نیازها یا خواسته‌های سالم را به دیگران بیان نمی‌کند. افراد را انتخاب می‌کند یا درگیر رفتارهای دیگری می‌شود که مستقیماً الگوی طرحواره محور خودشکوفایی را حفظ می‌کند.
  • محافظ جدا: نیازها و احساسات را قطع می‌کند. از نظر عاطفی از مردم جدا می‌شود و کمک آنها را رد می‌کند. احساس می‌کند گوشه گیر، فضای خالی، حواس پرت، قطع ارتباط، بی شخصیت، خالی یا بی حوصله است. فعالیت‌های منحرف کننده، خودآرام کننده یا خود تحریک کننده را به صورت اجباری یا بیش از حد دنبال می‌کند. ممکن است برای اجتناب از سرمایه‌گذاری روی افراد یا فعالیت‌ها، موضع بدبینانه، دوری  یا بدبینانه اتخاذ کند.
  • جبران کننده بیش از حد: احساس بزرگی، تهاجمی، مسلط، رقابتی، مغرور، متکبر، تحقیرکننده، بی ارزش کننده، بیش از حد کنترل شده، کنترل کننده، سرکش، دستکاری، استثمارگر، توجه جویانه یا موقعیت طلب است و رفتار می‌کند. این احساسات یا رفتارها در اصل باید برای جبران یا ارضای نیازهای اصلی برآورده نشده‌ایجاد شده باشند.
حالت‌های ناسازگار والدین
  • والد تنبیهی: احساس می‌کند که خود یا دیگران مستحق تنبیه یا سرزنش هستند و اغلب با سرزنش، تنبیه یا توهین به خود یا دیگران بر اساس این احساسات عمل می‌کنند. این حالت به سبکی که قوانین با آن اجرا می‌شوند اشاره دارد تا ماهیت قوانین.
  • والدین خواستار: احساس می‌کند که راه «درست» بودن کامل بودن یا رسیدن به سطح بسیار بالا، مرتب نگه داشتن همه چیز، تلاش برای کسب مقام بالا، فروتنی، اولویت دادن به نیازهای دیگران بر نیازهای خود یا به نیازهای خود است. کارآمد باشید یا از اتلاف وقت جلوگیری کنید. یا فرد احساس می‌کند که ابراز احساسات یا اقدام خود به خود اشتباه است. این حالت به ماهیت استانداردهای بالای داخلی و قوانین سختگیرانه اشاره دارد، نه به سبکی که‌این قوانین با آن اجرا می‌شوند.
بزرگسال سالم
  • بزرگسال سالم: حالت کودک آسیب‌پذیر را پرورش می‌دهد، تأیید می‌کند و تأیید می‌کند. محدودیت‌هایی را برای کودک عصبانی و تکانشی تعیین می‌کند. حالت کودک سالم را ترویج و حمایت می‌کند. مبارزه می‌کند و در نهایت جایگزین مقابله ناسازگار می‌شود. ناسازگار والدین را خنثی یا تعدیل می‌کند. این حالت همچنین عملکردهای مناسب بزرگسالان مانند کار کردن، فرزندپروری، مسئولیت پذیری و تعهد را انجام می‌دهد. فعالیت‌های لذت‌بخش بزرگسالان مانند علایق جنسی، فکری، زیبایی‌شناختی و فرهنگی را دنبال می‌کند. حفظ سلامت؛ و فعالیت‌های ورزشی