تاریخچه نظریه چارچوب ارتباطی

شبکه ارتباطی در نظریه چارچوب ارتباطی

نظریه چارچوب ارتباطی (RFT) به عنوان یک تحول محوری در علوم رفتاری، درک نوینی از زبان و شناخت انسان ارائه می دهد. این مقاله به بررسی تاریخچه غنی RFT می پردازد و ریشه های آن را از کار بنیادی B.F. اسکینر تا سهم قابل توجه موری سیدمن و استیون سی. هیز دنبال می کند. ما بررسی خواهیم کرد که چگونه RFT به عنوان یک دیدگاه “پسا اسکینری” ظهور کرد و نظریات رفتاری سنتی را در مورد فرآیندهای ذهنی به چالش کشید و گسترش داد.

بی. اف. اسکینر

بنیان‌های اسکینری

رفتار کلامی اسکینر یکی از نظریه‌های برجسته در حوزه روان‌شناسی رفتارگرایی است که توسط بی. اف. اسکینر در کتابی به همین نام در سال ۱۹۵۷ معرفی شد. اسکینر در این نظریه تلاش می‌کند تا رفتار کلامی انسان را به همان شکلی که رفتارهای غیرکلامی را تحلیل می‌کرد، بررسی کند. او باور دارد که زبان و کلام نیز مانند سایر رفتارها تحت تأثیر محرک‌ها و تقویت‌کننده‌ها قرار دارند و می‌توان آنها را بر اساس اصول رفتارگرایی مطالعه کرد.

اسکینر رفتار کلامی را به عنوان یک رفتار قابل مشاهده تعریف می‌کند که توسط محیط پیرامون شکل می‌گیرد و تقویت می‌شود. او معتقد است که کودکان زبان را از طریق تعامل با محیط و دریافت تقویت‌کننده‌ها یاد می‌گیرند. به عنوان مثال، وقتی کودکی می‌گوید “آب” و سپس آب دریافت می‌کند، این رفتار کلامی تقویت می‌شود و احتمال بروز آن در آینده افزایش می‌یابد.

 

انواع رفتار کلامی

در نظریه اسکینر، رفتار کلامی به انواع مختلفی تقسیم می‌شود که هر یک نقش‌های مختلفی در ارتباطات انسانی ایفا می‌کنند. مهم‌ترین این انواع شامل Mand ،Tact ،Echoic و Introverbal هستند. Mand به درخواست‌هایی اشاره دارد که از طرف گوینده برای دستیابی به یک نیاز یا خواسته انجام می‌شود. Tact به توصیف یا بیان واقعیت‌های موجود در محیط پیرامون می‌پردازد. Echoic به تقلید از گفتار دیگران اطلاق می‌شود و Introverbal به پاسخ‌های کلامی به دیگر گفتارهای کلامی اشاره دارد.

کاربردها

یکی از نقاط قوت نظریه رفتار کلامی اسکینر، کاربرد عملی آن در آموزش و توانبخشی افراد با اختلالات زبانی است. از این نظریه می‌توان برای طراحی برنامه‌های آموزشی ویژه کودکان با اوتیسم یا دیگر اختلالات رشد زبانی استفاده کرد. برنامه‌هایی که بر اساس این نظریه طراحی می‌شوند، معمولاً بر تقویت مثبت و ایجاد محیط‌های تعاملی مبتنی بر تشویق تمرکز دارند.

انتقادها

هرچند نظریه رفتار کلامی اسکینر تأثیر قابل‌توجهی در روان‌شناسی و آموزش داشته است، با این حال، چارچوب اسکینر برای توضیح کامل پیچیدگی های زبان و شناخت انسان، به ویژه توانایی ما در ایجاد پاسخ های جدید، استنتاج و انعطاف پذیری ذهنی، با مشکل مواجه بود.

مورای سیدمن

پل به RFT: نوآوری های موری سیدمن

موری سیدمن، یک پژوهشگر برجسته اسکینری، این محدودیت ها را تشخیص داد. کار محوری او در زمینه “روابط هم ارز” نشان داد که چگونه محرک ها می توانند بر اساس ویژگی های رابطه ای مشترک خود، کارکردهای معادل به دست آورند. نظریه هم‌ارزی محرک‌های موری یکی از مفاهیم مهم در روان‌شناسی رفتارگرایی و تحلیل رفتار کاربردی است. این نظریه به بررسی چگونگی ایجاد روابط هم‌ارزی بین محرک‌های مختلف می‌پردازد. موری معتقد است که افراد می‌توانند بین محرک‌های مختلف روابط هم‌ارزی برقرار کنند، به‌طوری که یادگیری در مورد یکی از آنها به شناخت و واکنش مناسب نسبت به دیگر محرک‌های هم‌ارز منجر می‌شود.

روابط اصلی

در نظریه هم‌ارزی محرک‌ها، سه نوع رابطه اصلی شناسایی می‌شوند: بازتابی، متقابل، و تقابلی. بازتابی به معنای این است که هر محرک با خودش هم‌ارز است (مثلاً A=A).  متقابل به این معناست که اگر A با B هم‌ارز باشد، پس B نیز با A هم‌ارز است. تقابلی به این معناست که اگر A با B هم‌ارز باشد و B با C هم‌ارز باشد، پس A با C نیز هم‌ارز است. این روابط به ایجاد شبکه‌ای از هم‌ارزی‌های محرک‌ها کمک می‌کند که می‌تواند فرآیند یادگیری را تسریع کند.

هرچند نظریه هم‌ارزی محرک‌های موری توانسته است تاثیرات مثبتی در حوزه‌های مختلف داشته باشد، اما با نقدهایی نیز مواجه شده است. برخی از منتقدان معتقدند که این نظریه بیش از حد ساده‌انگارانه است و نمی‌تواند تمام پیچیدگی‌های یادگیری و شناخت انسانی را توضیح دهد. با این حال، این نظریه همچنان به عنوان یکی از ابزارهای مفید در تحلیل رفتار و آموزش به شمار می‌رود و تحقیقات بیشتری برای بررسی و تقویت آن ادامه دارد.

ارتباط با RFT

این مفهوم به سنگ بنای RFT تبدیل شد. تحقیقات سیدمن به بررسی چگونگی معادل شدن کارکردی محرک‌ها از طریق فرآیند تقویت پرداخته است و به ارگانیسم‌ها اجازه می‌دهد تا به محرک‌های از پیش بی ارتباط، پاسخ مشابهی دهند. این رویکرد، تمرکز اسکینری بر بستگی‌های محرک-پاسخ خطی را به چالش کشید و مفهوم پاسخ دهی ارتباطی را معرفی کرد.

استیون سی. هیز

تولد RFT: استیون سی. هیز و ظهور یک چارچوب جدید

استیون سی. هیز به همراه سایر محققان، با تکیه بر کار سیدمن، نظریه چارچوب ارتباطی را در اواخر دهه 1980 به طور رسمی معرفی کردند. RFT بیان می کند که انسان ها یاد می گیرند روابطی را بین محرک ها، مانند شباهت، تفاوت و سلسله مراتب، استخراج کنند. این پاسخ دهی ارتباطی به ما امکان می‌دهد تا رفتارهای آموخته شده را به طور انعطاف پذیر در زمینه های مختلف اعمال کنیم، قابلیتی که به طور کامل توسط رفتارگرایی سنتی توضیح داده نمی‌شود.

ویژگی‌های اساسی چارچوب ارتباطی:

  • التزام متقابل: التزام متقابل به رابطه دوسویه (نه لزوما متقارن) بین محرک‌ها اشاره می‌کند. اگر دو محرک در یک چارچوب ارتباطی باشند، با تقویت یک سوی رابطه (A=B) رابطه در مسیر متقابل (B=A) بدون نیاز به تقویت شدن آموخته (استنتاج) می‌شود. 
  • التزام ترکیبی: این ویژگی به روابط بین بیش از دو محرک اشاره دارد. فرض کنید A=B تقویت شده است. همچنین B=C تقویت شده است. طبق ویژگی التزام متقابل رابطه‌های B=A و C=A استنتاج شده‌اند. اما رابطه A=C و C=A هم استنتاج می‌شوند، بدون این که نیاز به تقویت شدن داشته باشند. به این ویژگی التزام ترکیبی گفته می‌شود.
  • تغییر کارکرد محرک: زمانی که دو محرک در یک چارچوب ارتباطی قرار دارند، کارکردهای محرک‌ها با توجه به ماهیت چارچوب ارتباطی تغییر می‌کنند. در واقع چارچوب‌های ارتباطی صرفا ارتباط دهنده بین محرک‌ها نیستند بلکه تغییر دهنده کارکرد هستند. طبق تحقیقات اولیه، این تغییر کارکرد است که دو ویژگی قبلی را ممکن می‌سازد.

نتیجه گیری

مسیر RFT از ریشه های اسکینری تا یک نظریه قدرتمند در مورد شناخت انسان، نمونه ای از تکامل مداوم درک روانشناختی است. RFT با تأکید بر پاسخ دهی رابطه ای و قدرت تحول آفرین زبان، چارچوب قانع کننده ای را برای توضیح رفتار پیچیده انسان ارائه می دهد و نویدبخش توسعه مداخلات روانشناختی مؤثر است. همانطور که تحقیقات همچنان در حال گسترش است، تأثیر RFT به احتمال زیاد در رشته های مختلف همچنان گسترش خواهد یافت.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *