آمیختگی فکر-عمل

آمیختگی

تعریف

آمیختگی فکر و عمل زمانی است که باور دارید صرفاً فکر کردن به یک عمل معادل انجام واقعی آن عمل است. به عنوان مثال، اگر به طور تصادفی فکری در مورد چیزی غیرقابل قبول به ذهن شما خطور کند – مانند قتل شریک زندگی خود – به همان اندازه که آسیب رساندن به آنها واقعاً بد است، باور خواهید کرد.

آمیختگی فکر-عمل همچنین می‌تواند افراد را به این باور برساند که فکر کردن به یک رویداد ناخواسته احتمال وقوع آن رویداد را بیشتر می‌کند. به عنوان مثال، ممکن است فکر کنید که با تصور مرگ یکی از عزیزان در یک تصادف رانندگی، به نوعی احتمال وقوع این اتفاق را افزایش می‌دهد.

آمیختگی

علائم

درجه‌ای‌ که فرد مبتلا به OCD مستعد آمیختگی فکر-عمل است، شدت علائم OCD را پیش بینی می‌کند. این امر باعث شده است که بسیاری پیشنهاد کنند که آمیختگی فکر و عمل می‌تواند علت علائم OCD باشد. جالب توجه است که آمیختگی فکر-عمل و علائم OCD می‌تواند توسط فرآیند روانشناختی دیگری به نام سرکوب فکر مرتبط باشد.

اگرچه تقریباً همه افراد در طول روز افکار عجیب، عجیب و غریب یا تکان دهنده را تجربه می‌کنند، اما اگر مبتلا به OCD هستید، ممکن است با تلاش برای سرکوب این افکار “خطرناک” بیش از حد واکنش نشان دهید، که فقط باعث می‌شود آنها بدتر از قبل برگردند. البته، این می‌تواند منجر به یک دور باطل از سرکوب بیشتر افکار و به دنبال آن افکار ناراحت کننده تر شود.

آمیختگی فکر و عمل ممکن است با ایجاد احساس در شما که افکارتان “خطرناک” هستند، سرکوب فکر را تقویت کند. در واقع، اگر فکر می‌کنید که فکر آسیب رساندن به شریک زندگی‌تان در سرتان مساوی است با صدمه زدن به او، پس قابل درک است که ‌این یک فکر خطرناک یا تهدیدکننده است.

به این ترتیب، آمیختگی فکر-عمل و سرکوب فکر ممکن است دست به دست هم دهند تا وسواس‌های ناراحت کننده ‌ایجاد کنند. و به نوبه خود، چنین وسواس‌هایی می‌تواند به اجبارهای ناتوان کننده منجر شود، که به عنوان تلاشی برای خنثی کردن یا خنثی کردن نتیجه یا فکر ترسناک استفاده می‌شود.

عمل

پرداختن به آمیختگی فکر-عمل جزء کلیدی بسیاری از درمان‌های روان‌شناختی شناختی-رفتاری برای OCD است. اگرچه ارتباط تصوری بین افکار و اعمال تقریباً همیشه غیرمنطقی است. اما اگر مبتلا به OCD هستید، گاهی اوقات درک بینش غیرمنطقی این افکار دشوار است. درمان تا حدی بر به چالش کشیدن پیوند تصوری بین افکار و اعمال/نتایج از طریق آزمایش یا مشاهده متمرکز است.

به عنوان مثال، اگر می‌ترسید که فکر کردن به انفجار بمب در محل کارتان احتمال وقوع آن را بیشتر می‌کند، می‌توانید عمداً به این موضوع فکر کنید. سپس ببینید که‌ ایا این نتیجه ترسناک محقق می‌شود یا خیر. اگرچه‌ این نوع آزمایش‌ها در ابتدا ناراحت‌کننده هستند، اما می‌توانند به چالش کشیدن باورها در مورد پیوند بین افکار و اعمال کمک کنند. همچنین احتمال سرکوب افکار را کاهش دهند. در واقع، اگر افکار شما واقعاً خطرناک نیستند، چرا آنها را از خود دور کنید؟

درمان‌های رفتارگرا مانند درمان پذیرش و تعهد (ACT) نیز به جای تلاش برای حذف افکار ناراحت‌کننده؛ مانند وسواس با استفاده از انواع تکنیک‌های ذهن آگاهی، استعاره‌ها و تمرین‌های تقویت زندگی، انعطاف‌پذیری در تفکر ایجاد می‌کنند. ACT به مراجعین می‌آموزد که کمتر روی افکار خود سرمایه گذاری کنند. خودداری از برچسب زدن افکار به عنوان خطرناک، به کاهش آمیختگی کمک می‌کند.