توصیف
ترس از شکست، همراه همیشگی تصمیمات مهم ما است. اشتباه کردن ممکن است با عواقب ناخوشایندی همراه باشد، بنابراین احتیاط کردن در تصمیم گیری آنچنان ناکارآمد به نظر نمیرسد. اما این همه ماجرا نیست. برای برخی افراد و در بعضی شرایط ترس از شکست بیش از اندازه بزرگ میشود. ترس از شکست در این حالت، به جای کمک به اتخاذ تصمیمات سنجیدهتر به عدم تصمیمگیری، نشخوار فکری، نگرانی، خود سرزنشگری و اهمال کاری منجر میشود.
اضطراب؟
مانند خیلی از موضوعاتی که در مورد آنها صحبت کردیم، ترس از شکست هم صرفا یک ترس ساده نیست. بلکه بر خلاف نامگذاری که دارد، نوعی اضطراب است. شاید اینجا تمایز اضطراب و ترس بتواند به ما کمک کند. به شکلی کاملا ساده، ترس به واکنش بدنی ما به محرکی که در محیط ما وجود دارد اشاره دارد. مثلا اگر صدای ناگهانی و شدیدی را بشنویم میترسیم. اما اضطراب به انتظار یا تصور خطری در آینده (نزدیک یا دور، محتمل یا غیر محتمل) اشاره دارد. مثلا از اینکه در امتحان قبول نشویم مضطرب میشویم.
در اینجا ترس از شکست را بهتر است به صورت اضطراب از شکست در گوشه ذهن خود نگه داریم. این اضطراب معمولا همراه با افکار متنوع و احساسات بدنی در ذهن ما پدیدار میشود. این افکار ممکن است مربوط به توانمندی ما در برخورد با مشکلات باشند یا به ماهیت مشکلات اشاره کنند یا عواقب شکست خوردن را یادآوری کنند.
ممکن است ترس از شکست با علائم بدنی اضطراب مانند بیقراری، خستگی، افزایش ضربان قلب و … نیز همراه باشد. بسیاری از اوقات ترس از شکست همراه با احساس درماندگی نیز دیده میشود. درماندگی از این که نمیدانیم چه تصمیمی بگیریم یا چطور مسیری را انتخاب کنیم که قطعا به موفقیت برسیم. این چرخه با ترس از شکست شروع میشود، با ناتوانی در تصمیم گیری و احساس از دست دادن کنترل ادامه مییابد و با درماندگی و ناامیدی به سرزنش خود ختم میشود. علیرغم طی کردن این مسیر پرپیچ و خم و دشوار، هنوز سوال ابتدایی پاسخ داده نشده است: “من باید چیکار کنم؟”
علائم و نشانهها
ترس از شکست به ندرت در نگاه اول خود را نمایان میکند. معمولا در پشت صحنه نمایش فعالیت میکند و جلوههای دیگری را ظاهر میسازد که میتوانند نشان دهنده حضور ترس از شکست باشند. بعضی از این نشانهها از بیرون دیده میشوند (رفتارهای آشکار) و بعضی درون ذهن ما حضور دارند (که البته به علائم معروف هستند). برخی از علائم و نشانههایی که ممکن است روبنای ترس از شکست باشند را با هم مرور میکنیم.
اهمالکاری
زمانی که انجام عملی را که انجام آن اولویت دارد بدون داشتن دلیل مناسبی به تاخیر میاندازیم، در حال اهمالکاری هستیم. اهمالکاری میتواند در راستای ترس از شکست رخ دهد. به خصوص اگر اهمالکاری را همراه با کمالطلبی ببینیم، پای ترس از شکست نیز در میان است.
در این الگوی رفتاری، ما انجام کاری را که میتوانیم الان انجام دهیم به آینده موکول میکنیم. معمولا در آینده هم این عمل تکرار میشود. این کار تا زمانی ادامه پیدا میکند که یا به تاخیر انداختن ممکن نباشد، یا انجام کار لغو شود.
از آنجایی که به تاخیر انداختن کارها، به خصوص اگر احتمال شکست مطرح باشد، شکست خوردن را به تعویق میاندازد روش مناسبی برای شکست نخوردن است! مشکل اینجاست که انجام ندادن کار، فقط از احساس ما محافظت میکند و در عمل نتیجه آن با شکست خوردن تفاوت چندانی نمیکند.
کمالطلبی
در نظر گرفتن اهداف و استانداردهای غیر منطقی (با توجه به شرایط) برای نحوه انجام فعالیتها کمالطلبی نام دارد. لزوما هر هدف بزرگ یا استاندارد بالایی نشاندهنده کمالطلبی نیست. بلکه این اهداف و استانداردها با شرایط فعلی همخوان نیست و مسیر منطقیای هم برای رسیدن به آنها وجود ندارد.
ترس از شکست با کمالطلبی ارتباط دارد. برخی اوقات استانداردهای در نظر گرفته شده در کمالطلبی در پاسخ به ترس از شکست ایجاد شدهاند. طبیعتا اگر ما بینقص و کامل عمل کنیم دلیل برای شکست خوردن باقی نمیماند! مشکل اینجاست که این جمله درست نیست. حتی اگر ما بینقص عمل کنیم باز هم عوامل بیرونی بر نتیجه تاثیر میگذارند.
کمالطلبی میتواند معطوف به خود، معطوف به دیگری و بر مبنای تجویز اجتماعی باشد. در اغلب موارد زمانی که ترس از شکست همراه کمالطلبی دیده میشود، نوع معطوف به دیگری یا بر مبنای تجویز اجتماعی پررنگتر است.
اطمینانطلبی
ترس از شکست میتواند اطمینان طلبی را افزایش دهد. اطمینان طلبی مجموعه رفتارهایی غالبا بین فردی است که در جهت افزایش اطمینان ما عمل میکند. البته این رفتارها به کاهش اضطراب ما به صورت بلند مدت منجر نمیشود. برای روشنتر شدن اطمینان طلبی مثالی را با هم مرور کنیم.
فرض کنید سعید (مهندس معمار ۳۱ ساله) در فکر راه اندازی شرکت مهندسی مستقل خود است. سعید مدتها است که به این موضوع فکر میکند، اما هیچ وقت اقدام عملی (حتی در حد برنامه ریزی) برای این ایده نکرده است. سعید برای اطمینان طلبی از دوستان (غیر متخصص) سوال میکند. بارها از خانواده خود در مورد این موضوع سوال میپرسد. سعی میکند با جست و جو در منابع مختلف به اطمینان ۱۰۰ درصد در مورد تصمیم خود دست یابد. اما در طول این مدت، با وجود تمام پاسخهایی که گرفته ۱۰۰ درصد از درستی تصمیم خود مطمئن نیست.
ترس از شکست یکی از مشکلاتی است که به افزایش اطمینان طلبی منجر میشود. ما سعی میکنیم برای اجتناب از شکست خوردن به دنبال تصمیم ۱۰۰ درصد درستی باشیم، بنابراین به جای تصمیمگیری در چرخه اطمینانطلبی گرفتار میشویم.
اجتناب
ترس از شکست در حالت شدید میتواند به اجتناب از انجام کارها منجر شود. در این حالت زندگی فرد فلج میشود. هیچ فعالیت جدیدی که امکان شکست خوردن در آن باشد انجام نمیشود و زندگی تکراری، خستهکننده و بیمعنا میشود. زمانی که اجتناب پاسخ اصلی در مقابل ترس از شکست باشد دیگر اطمینانطلبی یا اهمالکاری دیده نمیشوند، بلکه فرد به طور کلی از انجام فعالیتهایی با احتمال شکست دوری میکند.
باور ناتوانی
این باور که من “ناتوان” هستم به اشکال مختلفی ظاهر میشود. اغلب اوقات به شکل اعتماد به نفس پایین هم دیده میشود. ما ممکن است با این افکار رو به رو شویم: “من از پس هیچ کاری برنمیام”، “من نمیتونم کاری رو درست انجام بدم”، “من ضعیفم” و … . نکته مهم در مورد این افکار، این است که به یک فعالیت مشخص و نحوه انجام آن اشاره نمیکنند، بلکه به ماهیت وجودی ما حمله میکنند.
طبیعی است که هر کدام از ما از پس بعضی کارها برنیاییم، ممکن است که برخی از کارها رو نتوانیم درست انجام دهیم یا در موقعیتهایی ضعیفتر از موقعیتهای دیگر باشیم. اما در همه این شرایط، میدانیم که این موضوع طبیعی است، ما قرار نیست در همه چیزها متخصص باشیم و همچنین این ناتوانی حاصل فقدان مهارت است نه یک نقص وجودی غیر قابل تغییر. در باور ناتوانی ما متقاعد شدهایم که ناتوانی نه حاصل نحوه برخورد ما با مسئله و مهارتهای ما، بلکه حاصل کلیت وجودی ما است.
از آنجایی که من ناتوانم، پس این کار و کارهای دیگر را نمیتوانم انجام دهم. به نظر میآید ارتباط بین باور ناتوانی با ترس از شکست قابل استنباط باشد. هر چقدر ما ناتوانی را بیشتر باور کنیم، احتمال شکست خوردن را بالاتر میبینیم و بنابراین رفتارهای اجتنابی بیشتری نشان میدهیم. از طرف دیگر، از آنجایی که هر شکستی تایید کننده ناتوانی ما است، از شکست خوردن بیشتر میترسیم چون نمیخواهیم این باور قدرتمندتر شود.
مدیریت انتظارات دیگران
گاهی اوقات دیگران از ما انتظار موفقیت دارند. این انتظار میتواند به صورت مستقیم بیان شود، مانند انتظار مدیر از کارمند یا انتظار والدین از فرزندان. همچنین ممکن است مستقیم بیان نشود، بلکه تحسینهای افراد به شکل انتظار دیده شود، مثلا وقتی افراد معتقدند ما قوی هستیم یا باهوش هستیم به صورت ضمنی انتظار موفق شدن را انتقال میدهند. در این شرایط اگر ما ترس از شکست خوردن را حس کنیم، ممکن است برای کاهش دشواری شکست خوردن دست به مدیریت انتظارات دیگران بزنیم. مثلا ممکن است راجع به دشواری مسئله پیش رو اغراق کنیم یا به طور مستقیم بیان کنیم که انجام آن از توان ما خارج است. با این روش، فشار بیرونی ناشی از انتظارات را کم میکنیم. اینکه این رفتار کارآمد است یا نه، به شرایط بستگی دارد. به هر حال، انجام این رفتار میتواند نشان دهنده ترس از شکست باشد.
اختلالات
ترس از شکست در مشکلات و اختلالات متنوعی دیده میشود.
- اختلال افسردگی اساسی
- اختلال افسردگی پایدار
- اختلال اضطراب فراگیر
- اختلال شخصیت وسواسی-جبری
- اختلال وسواسی-جبری
- اختلال شخصیت اجتنابی
- اختلالات خوردن
- اختلال هراس
- اختلال شخصیت پارانوئید
- اختلال استرس پس از سانحه
دلایل
ترس از شکست میتواند به دلایل متنوعی برجسته شود که در اینجا به تعدادی از این دلایل اشاره میکنیم:
تربیت
زندگی در شرایطی بزرگ شدهاند که در معرض انتقاد مکرر و استانداردهای غیر منطقی بودهاند به احتمال بیشتری دچار ترس از شکست میشوند. در معرض انتقاد بودن و سرزنش شدن بابت اشتباهات، کودک را به سمت اجتناب از اشتباه سوق میدهد. رفتاری که در بلند مدت به ترس از اشتباه دامن میزند.
تعبیر شکست
هر کدام از ما تعبیری از موفقیت یا شکست داریم که این تعبیر میتواند عملکرد ما را تحت تاثیر قرار دهد. زمانی که تعبیر شکست، ستختگیرانه و غیر منعطف باشد به انتظارات غیر ممکن ختم میشود. در این شرایط هرگونه نتیجه نامطلوب (فارغ از تلاش ما) به عنوان شکست و بیهوده بودن تلاشها اشاره دارد. از آنجایی که رابطه قابل کنترلی بین رفتار ما و نتیجه (شکست خوردن) پیدا نمیشود، ما از تلاش کردن پرهیز میکنیم. در این شرایط ترس از شکست بروز میکند.
راهکار
ابتدا به این اشاره کنیم که تجربه ترس از شکست (افکار و احساسات) غیر طبیعی نیست، من در تمام طول نوشتن این مقاله ترس از شکست را تجربه میکردم. اما زمانی که ترس از شکست آزاردهنده شده و کارکرد ما را مختل میکند یا همزمان با یکی از اختلالات گفته شده حضور دارد، نیاز به رسیدگی دارد. در این شرایط حتما به درمان نیاز است. درمان میتواند بسته به شرایط از نوع رواندرمانی، دارو درمانی یا هر دو باشد. برای اینکه متوجه شویم کدام درمان مناسبتر است، بررسی تخصصی توسط یک درمانگر لازم است.
در عین حال راهکارهای مختلفی وجود دارد که میتواند به کاهش ترس از شکست کمک کند که در اینجا به دو مورد اشاره میکنیم.
ارزشها
مشخص کردن ارزشها (مسیرهای معنادار زندگی) میتواند به ما کمک کند با ترس از شکست روبرو شویم. ارزشها به ما کمک میکنند از نگاه کردن به نتایج کوتاه مدت فراتر برویم و رفتارهایی را انتخاب کنیم که در بلند مدت در مسیر مورد نظر ما باشند. برای این که ارزشها را مشخص کنید، میتوانید از خود بپرسید در هر حیطه مهم زندگی (خانواده، روابط عاطفی، دوستان، شغل، سلامتی و …) مهمترین چیزها برای شما کدامند؟ سپس از خود بپرسید کدام یک از این مسیرها را به دلیل ترس از شکست رها کردهاید و در حال حاضر چه رفتاری را میتوانید انجام دهید که قدمی در این مسیر بردارید؟
مشخص کردن حیطه تحت کنترل
یکی از مشکلات ترس از شکست این است که صرفا متمرکز بر نتیجه است. نتیجه ممکن است فارغ از همه تلاشهای ما ناخوشایند باشد. نتیجه هر رفتاری تحت تاثیر عوامل مختلفی است که ممکن است بسیاری از آنها تحت کنترل ما نباشند. بنابراین زمانی که ترس از شکست را حس میکنید از خود بپرسید چه رفتاری تحت کنترل شماست؟ چگونه میتوانید رفتار خود را بهبود ببخشید تا احتمال موفقیت بالاتر رود. به عبارت دیگر با تمرکز بر آنچه که میتوانید کنترل کنید، میتوانید از مشکل به راه حل برسید!